ملکوت

مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت ... به تماشای تو آشوب قیامت برخاست

مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت ... به تماشای تو آشوب قیامت برخاست

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متوهم» ثبت شده است

به نام خدای رحمن و رحیم


بهشت زوری؟!!!

نویسنده:میم نقطه


چند سالی هست که شعاری  با این مضمون که"ما نمیخواهیم با زور به بهشت برویم" از سوی  برخی جریانات سیاسی کشور مطرح شده ،و راستش اینقدر این شعار دل انگیز و جذاب است که خود من هم  اگر پشت صحنه و مفهوم ودر نتیجه مقصود طراحان آن را نمی دانستم حتما این را ورد زبانم میساختم.این شعار اما در زمانی فراگیر شد و محور تبلیغات زنجیره های رسانه ای طرفدار یکی از جناحها قرار گرفت که طرح ارتقا امنیت اجتماعی توسط نیروی انتظامی کلید خورد و این موج رسانه ای با تکیه بر این شعار و امثال این شعار درصدد مقابله با طرح امنیت اجتماعی و عقیم ساختن آن مثل طرحهای قبلی بر آمدند.اما بهتر نیست این گزاره را بشکافیم و ببینیم از درون آن چه معانی بیرون می آید وآیا پاسخی در خور برای آن وجود دارد؟

اگر در باب اخلاق مطالعاتی هرچند مختصر داشته باشیم  این نکته را به وضوح خواهیم یافت که"کمال انسان در انجام عمل خوب بصورت اختیاری است"یعنی در اخلاق اسلامی هم فعل حرام ضد ارزش است و هم بزور بودن فعل خوب فاقد ارزش برای شخص است.اما بنظر میرسد که پیش از ادامه ی بحث اول تعریفی از ارزش ،ضد ارزش و بدون ارزش داشته باشیم تا درک بحث برایمان سهل تر گردد.

ارزش آنچه که ما را برای رسیدن به کمال برتر کمک میکند.ضد ارزش نیز به آن دسته اخلاقیات گفته میشود که علاوه بر سد راه سیر بسمت کمال ما را به سقوط می کشاند.و فاقد ارزش صفاتی که نه باعث سقوط ونه باعث صعود بطرف کمال میگردند.

همانگونه که بیان شد انجام فعل اختیاری  در واقع اساس سیر بسمت کمال قرار داده شده و مجبور بودن اشخاص به انجام افعال نیک هیچ راهی بسوی کمال _یا مثلا بهشت_ برای آنان نمی گشاید.وما تا اختیار نداشته باشیم افعال ما هیچ ارزشی نیز نخواهند داشت.

شاید سوال برایتان پیش آمده باشد که پس لابد این جریان که این شعار را میدهند حتما سخن حق را بیان داشته اند، اجازه دهید زود نتیجه گیری نکنیم و سخن طرف دیگر را هرچه هست بشنویم.

آیا سخن طرف دیگر این است که ما میخواهیم با زور آدمها را به بهشت بفرستیم؟یا اینکه سخن آنان از موضعی دیگر و از جایگاه دیگری بیان شده؟آیا اصلا استدلالی برای بکار بردن زور هم میتوان پیدا کرد یا نه؟ و آیا میتوان این حق را بخود داد که زور را به هر طریقی که باشد محکوم کرد؟!

سخن طرف دیگر ماجرا این است که مجبور ساختن عده ای در جامعه به رعایت برخی هنجارها و برخی مسائل دینی نه برای هدایت آنها یا مجبور ساختن صرف آنها به انجام اعمال اللهی است ،بلکه هدف فراهم ساختن شرایط برای دیگرانی است که میخواهند بصورت اختیاری راه خویش بسوی کمال را بپیمایند اما در جامعه ای لاابالی  که حقوق آنها زیر پا له میشود این حرکت بسوی کمال که حق است سخت میشودو آیا وظیفه ی یک حکومت اسلامی فراهم کردن شرایط  راحت گناه کردن بصورت آزاد برای برخی از افراد است یا فراهم ساختن زمینه ی سلوک بسمت حق تعالی برای مسلمین؟ آیا بخطر انداختن روح انسان در زیر وسواس های شیطان و یاران زمینی اش  آزادی را به ارمغان خواهد آورد؟ و آیا آزادی صرف نظر از همه چیز دارای ارزش است؟

مخالفان آن شعار دقیقا بر این عقیده اند که بله نمیشود کسی را بزور به بهشت برد اما آیا میشود با مسموم کردن فضای جامعه انتظار داشت که بندگان خدا راه حق را پیدا کنند؟آیا فلسفه حکومت اسلامی و برقراری قوانین الله چیزی جز این است که راه رسیدن به کمال برای همه مسلمین فراهم شود یا اسلام اجازه میدهد بخاطر اینکه عده ای احساس آزادی داشته باشند ،تمام جامعه به فساد کشیده شوند؟

آیا تجربه ی آندلس غنیمتی در راه ما نیست؟چرا مسلمانان بعد از آن فتوحات عظیم رو به ضعف و زوال آوردند؟این پاسخ موراخان غربی در مورد علل شکست مسلمین در آندلس است که "ما را دو چیز بر مسلمانان پیروز ساخت یکی زن و دومی شراب".چقدر میتوانیم سر خویش را مثل کبک زیر برف ببریم و حقایقی را که رسول الله به ما هشدار داده را نبینیم و نشنویم؟ایشان یکی از علل عمده جهنمی شدن عده ی زیادی از امت خویش را شهوت فروج میدانند!!

آیا صرف اعمال زور به عده ی کمی در جامعه که دلیلش فراهم ساختن امنیت روانی برای جوانان و نوجوانان جامعه در راحتتر یافتن راه کمال بسوی حق است آن هم در شرایطی که بدلیل شرایط اقتصادی  و سایر علل، امکان ازدواج در سنین پایینتر برای اغلب جوانان وجود ندارد وبا اندک کوتاهی در باب روابط زن و مرد فاجعه های رخ خواهد دادکه نتیجه ی آن را سالهای بعد باید نظاره گر بود؟

جالب اینجاست که عده ای با مثال آوردن جوامع غربی و آزادی های موجود در آن جوامع ادعا میکنند که آنها بهتر راه حق را خواهند یافت و به همین دلیل است که پیشرفت علمیشان نیز سریعتر است تا محدودیت هایی که اسلام ایجاد کرده....اما هیهات که چشمها کور هستند و نمیبینند در سایه ی همین توجه به احکام اسلامی در این بیست و چند سال بود که این نیروی عظیم جوان سالم پای به عرصه اجتماع گذارد در حالی که در همین عصر جوامع غربی نه با مشکل که با معضل جمعیت روز افزون پیر و آمار کم ازدواج رسمی وتعداد بسیار کم زاد و ولد قانونی ،کاهش جمعیت جوان ،اعتیاد فراوان به مخدرها و مشروبها و معضلاتی مثل سقط جنین وخود کشی و....مواجه هستند.

نکته آخر در این باب شاید این سخن باشد که در حوزه حقوق اجتماعی و امور کلی مسلمین و مصالح آنان گاهی امکان برقراری اجبار هم برای عده ای وجود داردهمانطور که یک مسیحی و یک یهودی وارمنی که در این جامعه زندگی  می کنند ملزم به مثلا رعایت حجاب هستند برخی از مسلمینی که  یا در اثر بی توجهی به آیات قرآن و روایات  و احادیث اهلبیت و یا در اثر اعتقاد به اباحه گری و در اصل مباح دانستن همه چیز و شکستن مرز باید ها ونباید های اللهی برخی احکام اسلام را رعایت نمی کنند ملزم ومجبور به اجرای احکام اللهی در صحنه ی اجتماع هستند.

وحال نتیجه این باشد که آنهایی که با اجبار ملزم به  رعایت احکام در عرصه ی اجتماعی میشوند نه از اجر و ثواب اطاعت امر حضرت حق برخوردار می شوند  نه راهی بسوی حق خواهند یافت و در خلوت خود هر طوری که معتقدند می توانند عمل کنند، در عین حالی کهدر جامعه باید قوانین را رعایت کنند.اما کسانی که علی رغم اجبار  در خویشتن خویش معتقدند که  باید احکام خدا را در پیدا و نهان رعایت کرد  و به این اعتقاد خویش عمل می کنند بنا بر وعده ی حق همانان بهشتیانند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۰۴
میثم تمار